جدول جو
جدول جو

معنی پیروزه گون - جستجوی لغت در جدول جو

پیروزه گون
مانند پیروزه فیروزه دار، برنگ پیروزه فیروزه فام: توگفتی گرد زنگارست بر آیینه چینی توگفتی موی سنجابست بر پیروزه گون دیبا. (فرخی) یا پیروزه گون تخت. -1 تختی از پیروزه، سریری برنگ پیروزه، آسمان: به پیروی چو بر پیروزه گون تخت عروس صبح را پیروز شد بخت... (نظامی) یا گنبد پیروزه گون. گنبدی از پیروزه قبه ای ساخته از فیروزه، گنبدی برنگ پیروزه، آسمان: گر آستان تو بالین سر کنم ز شرف رسد بگنبد پیروزه گون بی روزن. (سوزنی) ز پیروزه گون گنبدانده مدار که پیروزه باشد سرانجام کار. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزه گون
به رنگ فیروزه مانند فیروزه
تصویری از پیروزه گون
تصویر پیروزه گون
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مانند فیروزه برنگ پیروزه: تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده است بر پیروزه گون لاد. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
پوشنده پوشش پیروزه رنگ آنکه جامه فیروزه یی پوشد، پوشیده از پیروزه پیروز در نشانیده: تو گفتی که برتخت پیروز پوش گهر ریخت هندوی گوهر فروش. (گرشاسبنامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزگون
تصویر پیروزگون
مانند پیروزه، به رنگ فیروزه
فرهنگ فارسی عمید